شهرداریها در اجرای دقیق کنترل جمعیت سگها ناتوان هستند
اسماعیل بکلیان خبرنگار حوزه مدیریت شهری ـ سگها از دیرباز حیواناتی بودند که برای نجات جان انسانها و یا به عبارتی صاحبان خود حاضر شدند از جانشان بگذرند و همین غریزهی خدادادی باعث شد تا زندگی مسالمتآمیزی در کنار انسانها داشته باشند تا جایی که وفای آنها ضرب المثلی در فرهنگ ما ایرانیها شده است همچنین تنوع نژاد و زیبایی این حیوان نیز مزیدی بر توجه بیش از پیش انسانها برای نگهداری و تصاحب سگها شده است تا جایی که برخی انسانها حاضر شدند خلاء تنهایی خود را با این حیوان جبران نمایند.
اما یک واقعیت در زندگی این حیوان وجود دارد که کارشناسان و حامیان حیوانات نیز به آن اعتراف نمودهاند؛ …و آن وحشیگری و خوی درندگی آنهاست. به طور مثال سگها در زمان گرسنگی شدید ممکن است به نزاعهایی روی بیاورند تا شاید سگ شکست خورده غذای سایر سگها را تامین کند هر چند بازی و دعوای طبیعی میان سگها که مورد تربیت انسانها واقع نشدهاند نیز ممکن است برای انسانها بهخصوص کودکان بسیار خطر آفرین و یا ترسآور باشد و این موضوع جای تامل دارد. از سوی دیگر زاد و ولد این حیوان در هر دوره بیش از چهار توله است و سرعت تکثیر آنها به قدری زیاد است که ممکن است مثلا طی گذر ۴-۵ سال جمعیت آنها به سه تا چهار برابر افزایش یابد بنابراین یکی دیگر از زیانهای افزایش سگها می تواند باعث بزرگتر شدن سبد غذایی آنها شود و این به منزله افزایش کشتار بیرحمانه یک گونه دیگر حیوانات است تا غذای آنها تامین شود و در غیر اینصورت شهروندان باید مورد تهاجم سگهای ولگرد واقع شوند.
اما در کنترل جمعیت این سگها توسط شهرداریها، شاهد خطای فردی برخی عوامل بودیم درنتیجه تصاویر کشتار بیرحمانه سگها توسط برخی شهرداریها، نه تنها دل حامیان حیوانات را به شدت به درد آورد، بلکه هر بینندهای را ملول و رنجور ساخت. و شهرداریها مورد نقد شدید شهروندان قرار گرفتند اما مدیریت شهری، به جای حل مشکل در روند زنده گیری سگها و جلوگیری از رفتار غیرمعقول معدودی از عوامل خویش، به نظر میرسد از وظیفه ذاتی خودشان سر باز زدند و این حیوانات را در سطح شهرها به حال خود رها کردند. تا جاییکه حالا سگها به راحتی و به صورت گلهای در سطح شهر تردد می کنند. بررسی جمعیت این حیوانات گویای آن است که درصد بسیار محدودی از این سگها دارای پلاک شناسایی هستند یعنی این سگها توسط دامپزشک معاینه و بررسی شدهاند هرچند مشخص نیست آخرین کنترل همان معدود سگها به چه زمانی بر میگردد بنابراین خطر انتقال بیماری، ایجاد منظر زشت شهری، خطر حمله به افراد بی دفاع، ایجاد ترس و وحشت در دل شهروندان و عوامل نامعلوم دیگر نظیر ایجاد استرس در سایر حیوانات اهلی سطح شهر (مانند پرندگان و گربهها) و در نهایت دخالت انسان در تغییر فراوانی یک گونه حیوانی در طبیعت را به دنبال خواهد داشت.
شهرداریها در اجرای دقیق کنترل جمعیت سگها ناتوان هستند، حامیان حیوانات گاهی بدون پشتوانه علمی و عملیاتی در هر نقطهای از شهر به آنها غذا میدهند، عده زیادی از مردم ایران به لحاظ فرهنگی و مذهبی سعی در دوری از این حیوانات میکنند، گروهی از مردم احتمالا از این حیوان میترسند، مدفوع سگها ممکن است عامل انتقال بیماریهای مشترک بین انسان و حیوانات باشد، افزایش میزان غذای سگها به دلیل افزایش تعدادشان احتمالا باید عامل کشتار بیشتر حیوانات دیگر شود. این قبیل موارد میطلبد راهکاری منطقی و یکپارچه در شهرداریهای غرب استان تهران یکجا و هماهنگ پیش بینی شود.
بعد از شکست ترفند رها کردن سگهای یک شهر در شهر دیگر، شهرداریها در برخی موارد روی به کشتار سگها آورند اما این کشتار سگها هم با مخالفت شدید شهروندان روبرو شد و در حال حاضر سوء مدیریت شهرداریها باعث شده است تا علاوه بر آزار و اذیت شهروندان، حیوانات و اکوسیستم نیز از این بیبرنامگی شهرداریها آسیب ببینند.
زمستان سه سال پیش بود که گروهی از مسئولان استانی در فرمانداری شهریار جلسهای داشتند در آن روز بازدیدی از محل نگهداری سگها (که توسط شهرداری شهریار انجام میشد) صورت گرفت. این محل که در کنار زمین چمن و هلال احمر شهریار واقع شده بود از قضا در کنار این محل، محل دپو و سکوی زباله شهرداری شهریار نیز واقع شده بود که در مصاحبهای وعده دادند در کنار محل تدفین زبالهها در حوالی اخترآباد صفادشت قرار است مرکز معاینه، واکسینه و عقیم سازی سگهای غرب استان تهران صورت بگیرد ولی متاسفانه تا کنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
در پایان این یادداشت توصیه می شود شورای فشل شهرستانی و اعضای محترم شوراهای شهر به جای جلسات انتخاباتی اندکی هم به این موضوع بپردازند شاید بیش از پیش مورد لطف شهروندان واقع شوند البته به شرط آنکه دم از غنی بودن زبالههای شهری نزنند.