اسماعیل بکلیان (یادداشت) ـ چند سالی است تنور مطالبه گری بسیار داغ شده، تا جایی که گاهی اوقات میبینیم خود رئیس جمهور هم مطالبه گر می شود…! و این درحالی است که رئیس جمهور، در عالیترین مسند اجرایی کشور ایستاده است. وقتی حسن روحانی، رئیس دولت دوازدهم در حضور مردم و رهبری گفت که باید چنین شود و چنان بشود؛ رهبر معظم انقلاب در همان جلسه و خطاب به وی (در واقع خطاب به جایگاه رئیس جمهوری) فرمودند: «مخاطب این بایدها کیست؟ خود ایشان…». بنابراین کوتاهی دولت ها در انجام وظایف خویش یکی از زیرساخت های نارضایتی و در نتیجه منشاء اصلی مطالبه گری می شود.
اما منشاء دوم مطالبهگری؛ عدم اطلاع رسانی دقیق از خدمات انجام گرفته و عملکرد نامناسب مسئولین در برقراری ارتباط با مردم است؛ به عبارتی همان موضوعی که مقام معظم رهبری به شدت بر آن تاکید دارند و تحت قالب جهاد تبیین بارها و بارها نسبت به آن تاکید کردهاند، میباشد. هر اندازه که جهاد تبیین تعطیل شود، به همان اندازه سیاه نمائیها رشد خواهد کرد و اینجاست که دشمن بر طبل شادانه میکوبد. بررسی اینکه چرا جهاد تبیین به درستی اجرا نشده است، دو دلیل میتواند داشته باشد؛ یکی ضعف اصحاب رسانه در جهاد تبیین و دیگری عدم رویکرد مناسب دولتمردان و مدیران به مباحث سرمایهای در حوزه رسانه است.
در جنگ رسانهای اخیر که دشمن بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به راه انداخت و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ یک جنگ ترکیبی بود؛ دیدیم که قدرت رسانه توانست برای مدت زیادی سیستم مدیریت کشور را معطل خود نماید و نظام جمهوری اسلامی را از مسیر رسیدن به ایران قوی، به خود مشغول نماید. هرچند این هجمهی تمام عیار دولتهای سلطه جو بر علیه ایران اسلامی، با هوشیاری دستگاههای اطلاعاتی، امنتی و نظامی خنثی شد، اما بدون شک هنوز تمام نشده است…!
اما نکته جالب اینکه پرچمدار بسیاری از همین رسانههای معاند، خبرنگاران وطن فروشی هستند که در رده اول خبرنگاری کشور هم نبودند؛ اما به مدد وجود زیرساختهای لازم و البته دستمزدهای کلان، توانستند زمینه های آشوب را برای دشمنان این کشور مهیا نمایند. ناگفته نماند، آنها مزد خبرنگاری خود را نگرفتند بلکه مزد وطن فروشی را گرفتند و لقمه خود را به خون جوانان این کشور آلوده کردند، و این خیانت هیچگاه گریبانشان را رها نخواهد ساخت. البته آن دسته از صاحبان فضای مجازی که از میان ۱۰ خبر خود، ۹ مورد را به فساد و تبانی و پلیدیهای موجود میپردازند و قصد آنها فقط جذب مخاطب و کسب سود و ثروت است هم باید گوشزد نمود؛ حواسشان باشد، آنها هم از دسته فوق خیلی فاصله ندارند.
از اصل ماجرا دور نشویم؛ مقصود نگارنده از این تحلیل مختصر، بررسی یکی از ابعاد مهم جنگ ترکیبی اخیر و بررسی نقش اصحاب رسانه بود و میشود یک نتیجه گرفت؛ خبرنگاران حرفهای و وفادار به این کشور (در سطوح فرا مرزی، ملی، استانی و شهرستانی بسیار هستند اما در حوزه رسانه آنچنان که باید، مدیریت و سرمایه گذاری دقیق نشده است و برخی خبرنگاران به لحاظ مالی و گاهی بی عدالتی، در شرایط بسیار سختی به کار خود ادامه می دهند و همینها هستند که باید به روشنگری و جهاد تبیین بپردازند. آنها باید در یک جنگ نابرابر، مقابل دشمن سر تا پا مسلح بایستند. در کنار معیشت خبرنگاران، ضعف زیرساختهایی نظیر اینترنت، قوانین رسانهای، ساماندهی خبرنگاران، ساماندهی فضای مجازی و… از دیگر عواملی است که باید به آن پرداخت و لازم است به فرمانداران شهرستانهای غرب استان تهران بخصوص فرمانداری ویژه شهرستان شهریار تاکید شود؛ محدودیتهای ملی در هر حوزهای، نمیتواند و نباید بعنوان یک سپر دفاعی برای عملکرد نامناسب مدیریت شهرستانی شود، از شما فرمانداران انتظار میرود از یک سو معضلات شهرستانی را در تمام حوزهها موشکافانه بررسی نمائید و آنچنان که در خور و شأن مردم است، تلاش کنید تا به حداقل خود برسد و از سوی دیگر، مدیران تحت نظارت شما، خدمات دولت را در راستای جهاد تبیین رسانهای نمایند.
همین عدم جهاد تبیین باعث شده تا برخی افراد در قالبهای مختلفی با نام مطالبهگر وارد میدان شوند و البته گاهی ممکن است برخی خبرنگاران هم مسیر مطالبه گری و مداخله گری را به اشتباه، در هم آمیزند و نتیجه آن، چیزی جز زیان به منافع مردم نخواهد بود.
نشست های خبری اصحاب رسانه با مدیران ادارات در شهرستان شهریار، بستر بسیار خوبی برای مطالبهگری و همچنین جهاد تبیین بود. این نشستها ابتکار آقای اسماعیل صادقزاده است وی در دولت پیشین نیز زمام روابط عمومی فرمانداری شهرستان شهریار را در اختیار داشت و در آن زمان هم نشست های فوق را پی ریزی نمود تا هم مسئولان مورد سوال قرار گیرند و هم عملکرد دولت در حوزه شهرستان، برای مردم بازگو شود.
نشست های فوق با دعوت از کلیه خبرنگاران صورت گرفت تا هیچ نگاه جناحی و یا فردی، در سمت و سو دادن به نشست ها تاثیر گذار نباشد به اذعان مدیر روابط عمومی فرمانداری ویژه شهریار؛ برگزاری این نشست های خبری، چالش های فراوانی برای وی ایجاد می کرد. به نظر نگارنده؛ اولین چالش برای این نشستها می تواند از سوی مدیران خاموش و یا نالایق باشد، همانهایی که احتمالا با رانت و رفاقت بر مسند ریاست نشستهاند.
اما چالش دوم از سوی معدود خبرنگارانی بود که مطالبات شخصی خود را در قالب مطالبه عمومی مطرح کردند، عملکرد زشت و غیرحرفهای آنها موجب شد یا خودشان از مجموعه خبرنگاران حذف شوند و یا باعث به تعطیلی کشیده شدن نشستها شوند.
حالا این مسیر از جهاد تبیین، ظاهرا به تصمیم فرماندار وابسته است؛ آیا وی تسلیم مخالفان جهاد تبیین می شود و فرصت را به مداخله جویان می دهد و یا با شجاعت و نظارت دقیقتر، بر تداوم نشستها دستور میدهد.