اسماعیل بکلیان – سگها مانند سایر حیوانات حق زندگی دارند و وجودشان برای طبیعت ضروری است اما ویژگیهای منحصر به فرد این حیوان باعث شده تا آنها پای خویش را فراتر از حیوانات دیگر قرار دهند و در برخی خانوادهها؛ همنشینی مناسب برای اعضای یک خانواده باشند. در حال حاضر از این حیوان توانمند، بعنوان نگهبان، سگ امداد و نجات، زنده و یا مرده یاب در حوادث طبیعی، سگهای آموزش دیده برای جستجوی مواد مخدر، اقدامات پلیسی و سایر موارد بهره برداری می شود اما برخورد احساسی با این پدیده میتواند علاوه بر خطرات محیط زیستی، یک اخطار جدی برای فرهنگ مردم نیز باشند.
در تهیه این گزارش سعی کردم از دامپزشکان هم گزارشی تهیه کنم اما متاسفانه وقتی به آنها مراجعه کردم حاضر به گفتگوی رسمی و خبری نشدند اما نظرات آنها را شنیدم و سوالات خودم را مطرح کردم. حتی در یکی از کلینکهای ویژه دامپزشکی، با یکی از کسانی که صاحب یک سگ تربیت شده بود گفتگوی خودمانی داشتم.
آنچه که همه افراد جامعه اعم از صاحبان سگ های تربیت شده، دامپزشکان، مدیران شهری، مخالفان حضور سگ در آپارتمانهای مسکونی و همه و همه، نسبت به آن معترف بودند عدم وجود قوانین مشخص در حوزه نگهداری سگ بود. خلاء وجود قانون باعث شده تا هرکسی بنا به رویکرد شخصی خود با این مسئله برخورد نماید و درنتیجه؛ اولا افراد جامعه در بلاتکلیفی رو در روی هم قرار میگیرند و در درجه دوم آسیبهای این بی قانونی دامن شهروندان را گرفته است.
امروزه آماری که از میزان سگ گزیدگی در مراجع قانونی وجود دارد، بیانگر آن است که بیشترین حمله سگ به انسانها از سوی سگهای دارای صاحب بوده و این به منزله خلاء فرهنگی، تربیتی و قانونی در جامعه است و متولیان امر باید به این موضوع به جد بپردازند. به نظر میرسد رها شدن سگهای بلاصاحب، آن هم بصورت گلهای، زبان شهروندان و مجریان قانون را کوتاه کرده است و مثلا اگر به یک فردی بگویند حق نداری سگ خویش را به پارک بازی کودکان بیاوری، بلافاصله پاسخ خواهد داد که اگر راست میگوئید این سگهای ولگرد را از پارک ها جمع کنید.
کوتاهی شهرداری ها در ساماندهی سگهای بلاصاحب، فرصتی را هم به سودجویان و فرصت طلبان اقتصادی داده است تا کسانی که بخوبی قادر هستند از احساسات و عواطف لطیف مردم عزیز استفاده کنند و در گرفتن حامی برای سگهایی که بیمار هستند، مردم را سرکیسه کنند. اگر پیجهای اینستاگرامی را مروری کنید خواهید دید که با یک سگ بیمار، چقدر پول از مردم میگیرند برخی از آنها به بلاگر تبدیل شده اند و بدون کوچکترین حساب و کتابی، کسب ثروت می کنند.
برخی از سودجویان و فرصت طلبان که در زمانی مشخص بعنوان پیمانکار شهرداری ها هم فعالیت می کردند، علاوه بر اینکه یک کسب و کار بسیار سودمند برای خود دست و پا مینمودند؛ از یک سو از اعتبارات شهرداریها تحت عنوان جمع آوری سگهای بلاصاحب بهره میبردند و از سوی دیگر حامیان حیوانات را سرکیسه میکردند و در نهایت سگهای اصیل را شناسایی و با بالاترین قیمت به بازار عرضه می کردند؛ هرچند تا اینجای کار مشکلی نبود اما متاسفانه همین پیمانکاران در ذیل قرارداد خویش، گاهی اوقات سگهای یک شهر را شبانه جمع می کردند و در شهر دیگری رها مینمودند. البته این موارد بسیار اندک بود اما نمیشود آن را کتمان کرد و یا از کنار آن به سادگی گذشت.
در پایان این گزارش ابراز امیدواری می کنیم که اینبار با ورود دادستانی و همدلی بین مردم و مسئولان، این معضل به درستی برطرف و قوانین مدونی برای نگهداری سگ تنظیم شود اما پیش از تنظیم و اجرای هر قانونی، لازم است متولیان فرهنگی با کمک حامیان واقعی حیوانات، دامپزشکان، مدیران شهری و در ذیل قانون و احکام شرعی به هم افزایی و همفکری برسند تا مردم بتوانند با رعایت حقوق یکدیگر از آزادی های قانونی و مشروع خویش نیز بهره ببرند.